پس از 15 ماه فتنه انگیزی صورت گرفت
اعتراف به بحران مشروعیت جریان فتنه
مهمترین بخش این مصاحبه، مربوط به اعتراف زهرا رهنورد، در خصوص حرکات هیجانی سبزها در وقایع پس از انتخابات است.
زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی که به عنوان یکی از شرکای فرقه سبز شناخته میشود، در گفتوگویی با سایت ضدانقلابی به سرپوش گذاشتن بر شکستهای پیدر پی این جریان طی ماههای اخیر اقدام کرده است. البته وی تلاش کرده است که در این مصاحبه استراتژیهای جدید فرقه سبزها را نیز تبیین کند.
شاید سؤال نخست مصاحبهگر از رهنورد بتواند تمام آنچه را که طی ماههای گذشته بر این فرقه گذشته است، هویدا کند. سؤالی که اینگونه است: آیا جنبش سبز منفعل و خاموش شده است؟ چرا امسال در روز قدس هیچ نشانی از سبزها وجود نداشت؟
این سؤالی بود که نه تنها خبرنگار سایت مورد نظر به دنبال آن بود، بلکه اکثر وابستگان به فرقه سبز نیز مدام این موضوع را مطرح میکردند که واقعاً چه بر سر این جنبش! آمده است؟ شاید دلیل اصلی بروز این سؤال، چشم بستن بر روی واقعیاتی است که از سوی رسانههای داخل در خصوص این جریان منعکس میشود و از طرف دیگر دل خوش کردن به اطلاعات رسانههای خارجی است که برای تحقق منافع خود حاضر به انتقال واقعیات به مخاطبان اندک خود نیستند.
این موضوع در حالی است که با دستور اکید رهبران این جریان، وابستگان سبز از دریافت اطلاعات از طریق رسانههای داخلی پرهیز داده شدند، تا از طریق ایزوله کردن آنها مانع ادامه ریزش در فرقه خود شوند. این دقیقاً همان چیزی است گروهک منافقین در کمپ اشرف بر سر اعضای خود آورد و آنها اطلاعات خود را تنها از طریق شبکه داخلی این اردوگاه به صورت کانالیزه دریافت میکنند.
اعتراف به حرکات هیجانی
اما شاید مهمترین بخش این مصاحبه، مربوط به اعتراف زهرا رهنورد، در خصوص حرکات هیجانی سبزها در وقایع پس از انتخابات است.
وی فرقه سبز را محصول هیجانات مردم در خصوص دزدیده شدن رأی خود دانسته است تا از این طریق به صورت ضمنی اعتراف کند که با تحریک همین هیجانات مردمی از سوی رهبران سبز، قصد تحقق هدف غایی آنها در خصوص براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را داشتهاند. البته وی در کنار این ادعا، یک اعتراف دیگر هم کرده است و آن این است که وی گفته جنبش سبز اینک به عقلانیت رسیده است.
این سخن به معنای این است که بیشتر حرکات فرقه سبز بدون عقلانیت بوده و حالا که تحرکات خیابانی متوقف شده است آنها به عقلانیت رسیدهاند. البته وی در ادامه گفته است که دیگر جنبش سبز تنها به ابطال یک صندوق رأی با همان شرایط مشابه رضایت نمیدهد تا بر تمامی حرفهای سران این جریان که براندازی نظام را امری غیرممکن میدانستند و میگفتند که این برنامهها فقط برای بازستانی رأی است و نه براندازی نظام، خط بطلان بکشد و هدف نهایی آنها را تنها سرنگونی نظام جمهوری اسلامی عنوان کند.
پنهان کردن شکستها
رهنورد در بخشی دیگر از این گفتوگو سعی در پنهان کردن شکستهای فرقه فتنه کرده و بهرغم اینکه در روز قدس و با آن همه تبلیغات رسانههای مختلف، حتی یک نفر از اعضای این فرقه حاضر نشد به خیابان بیاید، گفته که ما در روز قدس بازنده نبودیم. البته وی هیچ اشارهای به از بین رفتن پایگاههای اجتماعی فرقه سبز نکرده و دلیل این باخت را به گردن حاکمیت انداخته است.
برنامههای جدید برای فرقه سبز
رهنورد که از سوی میرحسین موسوی «خانم متفکر لقب » گرفته در بخش دیگری از این گفتوگو پس از توجیه شکستهای مختلف این جریان، برنامههای جدید این فرقه را نیز به صورت غیرمستقیم تشریح کرده است. وی با بیان اینکه در شرایط فعلی تکنولوژی حرفهای جدیدی برای شیوههای مبارزه دارد از توسعه ساختارهای اجتماعی این جنبش به روستاها سخن به میان میآورد و خواستار آگاهی بخشی از سطوح نخبگان و تحصیلکردگان به سمت تودههای مردم شده است.
وی گفته است اگر این شبکهها به روستاها برسد میتوان به پیروزی نهایی امیدوارتر بود. این سخن رهنورد در حالی است که پیش از این، فرقه فتنه ادعاهای بسیار زیادی در خصوص نفوذ در میان عامه جامعه به ویژه گروههای روستایی داشته است.
این موضوع به حدی جدی بود که آنها به صراحت ادعا کرده بودند که حدود 33 درصد از 15 میلیون رأی جامعه روستایی را در سبد خود دارند و این را دلیلی برای پیروزی در انتخابات میدانستند. اما حالا صحبت از توسعه این شبکهها در میان روستاییان به میان میآورند که این سؤال را مطرح میکند به راستی چه اتفاقی برای این 33 درصد از جامعه روستایی هوادار سبزها و میرحسین موسوی آمده است؟
ما با لائیکها همکاریم
اما شاید مهمترین بخش سخنان رهنورد به اعتراف وی به وجود افراد لاییک در فرقه سبز اختصاص دارد. این اعتراف رهنورد در حالی صورت میگیرد که پیش از این رهبران این فرقه تلاش میکردند که خود را یک جنبش دینی معرفی کنند تا از ظرفیتهای این دسته بزرگ ازجامعه اسلامی ایران بهره ببرند اما زمانی که دیدند جامعه متدینین حاضر به همراهی با فرقه سبز نیستند سعی کردند از معدود افراد جامعه که همان لائیکها هستند استفاده ابزاری کنند تا شاید برای بهبود وضعیت مقبولیت خود گامی برداشته باشند. البته این ادعا یادآور همان ماجرای دین سبز نیز هست که در آن وابستگان به این فرقه به صراحت از وجود افراد لاابالی نظیر همجنسگرایان در فرقه سبز خبرداده بودند و از آن حمایت کردند.
بیشک آن چیز که امروز در حوالی فرقه سبز در حال روی دادن است خبر از پایان عمر و مرگ این فرقه میدهد در حالیکه رهبران این فرقه حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند و تلاش میکنند با تکان دادن جسد این فرقه، آن را زنده نشان دهند. سرانجام فرقه فتنه یادآور داستان غریقی است که برای رهایی و نجات به هر خس و خاشاکی چنگ میزد، غافل از آنکه سرانجام محتوم او غرق شدن بود و بس. الغریق یتشبث بکل حشیش.