مجمع روحانیون نگران چیست؟

مجمع روحانیون نگران چیست؟

پاسخی به بیانیه مجمع روحانیون علیه روزنامه «جوان»
مجمع روحانیون نگران چیست؟

پس از آشوب 30 خرداد نیز‌، مجمع روحانیون همچنان در مسیر فتنه شتابان بود.

سید امیر هاشمی آرا-بیانیه پرخاشگرانه اخیر مجمع روحانیون مبارز علیه روزنامه «جوان» و سایت خبری «جوان آنلاین» بیش از هر چیز دیگر، نشان‌دهنده ناراحتی و نگرانی رهبران این گروه از اخبار و تحلیل‌های افشاگرانه «جوان» درباره رفتار دوگانه و نفاق‌آلودی است که برخی جریان‌های سیاسی در پیش گرفته‌اند.

حقیقت این است که نه روزنامه جوان و نه هیچ مجموعه اصولگرای دیگر‌، از زاویه‌گیری برخی افراد و گروه‌های سابقاً انقلابی با نظام و انقلاب خوشحال نمی‌شود و حکم شرع و شرط عقل، تلاش برای بازگرداندن اصحاب فاصله به مسیر قافله است. اما زمانی که یک جریان سیاسی بخواهد خدعه پیشه کند و راهبرد فریب در پیش گیرد تا به‌زعم خود‌، مردم و نظام را دچار اعوجاج تحلیلی نماید، سکوت در برابر چنین نیرنگ فریبایی منطقی نمی‌نماید.

همه کسانی که تحولات یک سال گذشته کشور و فتنه 88 را دنبال کرده‌اند به خوبی می‌دانند که در کنار مواضع ساختارشکنانه افرادی نظیر میرحسین موسوی و گروه‌هایی چون سازمان مجاهدین و حزب مشارکت‌، مجمع روحانیون و عناصر کلیدی آن نیز با مواضع و رفتار سیاسی خود نقش بسزایی در بالا گرفتن آتش فتنه داشتند.

این گروه در روزها و هفته‌های پس از انتخابات 22 خرداد‌، بی‌هیچ پروا و محابایی شرع و اخلاق و قانون‌، نظام اسلامی را به قتل و کشتار و خونریزی و خیانت متهم می‌کرد، به گونه‌ای که بیانیه‌های آن‌، ماهیتاً هیچ تفاوتی با مواضع اردوگاه ضدانقلاب و منافقین و سلطنت طلبان نداشت. سیاه‌ترین برگه پرونده مجمع روحانیون مبارز در فتنه 88 دعوت به اغتشاش و آشوب در روز30 خرداد بود. درست فردای روزی که اعلام شد رهبر معظم انقلاب‌، امامت نماز جمعه 29 خرداد را بر عهده خواهند داشت ــ و علی‌القاعده همگان می‌بایست منتظر اعلام نظر رهبری به عنوان فصل الخطاب باشند ــ مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که ما روز 30 خرداد در خیابان آزادی در اعتراض به نتیجه انتخابات‌، راهپیمایی خواهیم داشت ؛ و این دقیقا یعنی این که حتی بعد از اعلام نظر ولی فقیه نیز، بازی ما ادامه خواهد داشت!

طرفه این که 30 خرداد مصادف با روز ورود سازمان منافقین به فاز مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران بود و روزنامه جوان نیز نخستین رسانه‌ای بود که نسبت به احتمال نفوذ منافقین به تشکیلات مجمع روحانیون هشدار داد و از رهبران آن خواست در این خصوص دقت نظر بیشتری داشته باشند.

پس از آشوب 30 خرداد نیز‌، مجمع روحانیون همچنان در مسیر فتنه شتابان بود، به گونه‌ای که در ماجراهای رسوایی چون اغتشاشات روز قدس، 16 آذر و عاشورا‌، به رغم همه هتاکی‌ها و اهانت‌هایی که اراذل و اوباش به ساحت امام حسین(رع)‌، امام خمینی(ره) و آرمان‌های بزرگ انقلاب اسلامی روا داشتند‌، این گروه نه تنها به بهانه ماهیت روحانی خود‌، به صورت ظاهری متعرض آشوبگران و اهانت کنندگان نشد‌؛ بلکه نظام اسلامی و نیروهای انقلاب را با تندترین ادبیات‌، به دلیل برخورد با عوامل آشوب و هتاکی مورد تعرض قرار داد.

اما پس از حضور تاریخی ملت در حماسه‌های 9 دی و 22 بهمن که آخرین میخ‌ها بر تابوت آشوب‌های خیابانی فرود آمد‌، ائتلاف فتنه‌گران راهبرد جدیدی در پیش گرفت. بر اساس این راهبرد، مقرر گردید تا موثرین و سرسلسله‌جنبانان جریان فتنه به یک بازی دو جانبه روی آورند، بدین معنا که عناصری چون موسوی و کروبی که پس از انتخابات عملاً به مهره‌هایی سوخته تبدیل شده بودند‌، مسیر ساختارشکنی و افراط را تداوم بخشیده و ادبیات سیاسی خود را هر چه بیشتر به اپوزیسیون و ضدانقلاب نزدیک کنند و افرادی چون سیدمحمد خاتمی و برخی اعضای مجمع روحانیون نیز، ضمن تکرار ادعاهای رادیکال‌ها با ادبیاتی ملایم‌تر‌، با تأکید مداوم بر کلیدواژه‌هایی چون قانون اساسی و خط امام(ره)‌، مزیت حضور اصلاح‌طلبان در دایره نظام را همچنان حفظ نمایند.

اگر اعتدال‌گرایی خاتمی و فاصله‌گیری مجمع روحانیون از موضع ساختارشکنانه سال 88 ماهیتی مثبت و سازنده داشت‌، قطعاً تمام مجموعه‌های متعهد به نظام و انقلاب و روزنامه جوان به عنوان بخش کوچکی از این مجموعه‌، چنین روندی را به فال نیک گرفته و از آن استقبال می‌کردند. اما شوربختانه این نمایش تاکتیکی در دل راهبرد دیگری تعریف شده که نه تنها سازنده نیست، بلکه اهدافی مخرب را دنبال می‌کند که ایجاد حاشیه امن برای جریان فتنه به مثابه آتش زیر خاکستر از آن جمله است.

کشف حقیقت ماجرای این بازی فریبنده اما خیلی دشوار نیست. علاوه بر وجود اخبار و گزارش‌های متعدد مبنی بر هماهنگی کامل بین تندروها و میانه‌روهای جریان فتنه‌، تحلیل محتوای مواضع عناصری به اصطلاح معتدل مانند آقای خاتمی و مجمع روحانیون مبارز به خوبی نشان می‌دهد که اظهارات آنان روی دیگر سکه تندروهاست. طی چندماهی که مقرر شده تا برخی رهبران مجمع روحانیون نقش معتدل را ایفا کنند‌، به‌رغم نیش و کنایه‌های متعددی که آنها در لفافه قانون‌گرایی و پیروی از خط امام(ره) نثار نظام و حاکمیت کرده‌اند‌، یک مورد مشاهده نمی‌شود که آنها حتی به صورت تلویحی‌، قانون‌شکنی‌ها و افراط گری‌های عناصر تندرو را محکوم کنند یا مورد اعتراض قرار دهند. البته این امر نافی برخی اختلافات درونی جریان اصلاحات که عموماً ریشه‌های خصلتی و شخصیتی دارد‌، نیست اما این اختلافات عمدتاً در محافل خصوصی سرباز کرده و کمتر ظهور و بروز بیرونی می‌یابد.

این مدل تقسیم نقش دوگانه بین تندروها و به اصطلاح میانه‌روها البته سوابق تاریخی جالبی نیز دارد. سازمان منافقین به عنوان یکی از گروه‌های افراطی مخالف نظام‌، زائیده و مخلوق نهضت آزادی بود، به همین دلیل نیز حضرت امام(ره) منافقین را فرزندان عزیز مهندس بازرگان نامیدند. در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب‌، با این که هدف کلان منافقین و نهضت آزادی‌، یکسان بود اما این دو گروه‌، دو نقش متفاوت برای مقابله با نظام نوپای اسلامی ایفا می‌کردند و یکی رادیکال و دیگری میانه رو بود. با وجود‌ این ، به‌اصطلاح میانه‌روهای نهضت آزادی‌، سر بزنگاه‌ها هیچ گاه فرزندان معنوی خود(منافقین) را تنها نمی‌گذاشتند. در نهایت نیز در حوادث خرداد سال 1360 نهضت آزادی کاملاً منافقین را در چتر حمایتی خود قرار داد و از آشوب‌ها و اغتشاشات آنها حمایت کرد و به همین دلیل نیز در آن سخنرانی مشهور و تاریخی‌، سران این گروه مورد عتاب امام قرار گرفتند که «چرا با گروه منافق ائتلاف کرده اند؟»

رهبران مجمع روحانیون نیز همانند سران نهضت آزادی گرچه علی‌الظاهر در ماه‌های اخیر مشی معتدلی پیشه کرده‌اند، اما سربزنگاه‌ها کاملاً در کنار فرزندان معنوی ساختارشکن خود قرار می‌گیرند و به رغم همه ادعاهایی که درباره قانون اساسی و خط امام(ره) مطرح می‌کنند‌، حاضر نیستند سر سوزنی علیه قانون‌شکنی عناصر تندرو موضعگیری کنند.

گناه بزرگ روزنامه جوان که مورد خشم و غضب مجمع روحانیون قرار گرفته‌، دقیقاً افشای این راهبرد دوسویه و سناریوی فریبنده است.مجمع روحانیون در بیانیه خود روزنامه جوان را متهم کرده که چون بعد از صدور بیانیه‌های این گروه علیه قطعنامه شورای امنیت و خروج منافقین از لیست گروه‌های تروریست‌، به نقد مجمع روحانیون پرداخته است‌، پس در خط سازمان منافقین حرکت می‌کند. این ادعای فرافکنانه در حالی است که روزنامه جوان صرفاً با طرح پرسش‌هایی ساده‌، مواضع متناقض نمای مجمع روحانیون را آشکار کرده است.

سؤال این است که اگر کاسه‌ای زیر نیم کاسه نیست‌، چگونه از یک محفل سیاسی خاص درباره قطعنامه ضد ایرانی‌، دو رویکرد متفاوت بیرون می‌آید؟ مجمع روحانیون قطعنامه را محکوم می‌کند و میرحسین موسوی تلویحاً قطعنامه را پذیرا می‌شود و گناه آن را به گردن جمهوری اسلامی می‌اندازد.مجمع روحانیون علیه منافقین بیانیه می‌دهد، اما عناصر همسوی آن‌، با اقدامات خود‌، بستر فعالیت و تحرک این سازمان تروریست را آماده می‌کنند؟به راستی مجمع روحانیون که مدعی مخالفت با سازمان منافقین است آیا یک بار به این اندیشیده است که مواضع گروه‌های همسو با آن در نثار اتهامات متعدد علیه نظام و انقلاب‌، چه تفاوتی با مواضع سازمان منافقین دارد؟ آیا این مجمع تاکنون یک بار علیه برخی عناصر اصلاح‌طلب نظیر مهاجرانی، کدیور و حقیقت‌جو که دست در دست عناصر منافق و سلطنت‌طلب به سمپاشی علیه جمهوری اسلامی می‌پردازند‌، موضعگیری کرده است؟

سران امریکا و انگلیس ــ یعنی بانیان قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت ــ بارها و بارها از فتنه گران حمایت کرده و رسانه‌های آنان نیز با تمام قوا از حرکت‌های قانون‌شکنانه آنان حمایت می‌کنند، چرا تاکنون مجمع روحانیون در این خصوص اتخاذ موضع نکرده است؟ آیا محکوم کردن قطعنامه شورای امنیت در حالی که ترکیه و برزیل هم به آن رأی منفی داده و کشورهای زیادی آن را محکوم کرده‌اند یک حرکت انقلابی مهم از سوی مجمع روحانیون ــ که روزگاری خود را پرچمدار انحصاری مبارزه با امپریالیسم می‌دانست ــ تلقی می‌شود؟

آیا اعتراض به خروج منافقین از لیست ترور امریکا در حالی که همپیمانان مجمع روحانیون در داخل کشور دقیقاً جا پای منافقین گذاشته‌اند‌، یک ژست توخالی برای ایفای همان سناریوی دو سویه نیست؟ گروهک منافقین که روسیاهی آن از کفر ابلیس هم مشهورتر و موضعگیری علیه آن‌، مصداق روغن ریخته را نذر امامزاده کردن است. بسیاری از گروه‌های ضدانقلاب و اپوزیسیون هم به دلیل جنایات منافقین و وطن فروشی و همپالگی آنان با صدام‌، با این گروه جهنمی زاویه دارند و علیه آنان موضعگیری می‌کنند. آیا بیانیه مجمع در این باره برای رد گم کنی و انحراف افکار عمومی از موضوع دیگری نیست؟

چند سال پیش زمانی که سازمان مجاهدین انقلاب به واسطه مواضع ضددینی برخی اعضای خود ــ به‌ویژه هاشم آغاجری ــ از سوی علمای قم به عنوان سازمانی نامشروع شناخته شد‌، این سازمان برای رد گم کنی‌، نامه‌ای به تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلیس نوشت و نسبت به فعالیت یک شبکه ماهواره‌ای ضددینی فارسی‌زبان در این کشور اعتراض کرد. ظاهر آن ماجرا‌، تعصب دینی اعضای سازمان مجاهدین را نشان می‌داد، اما باطن آن‌، کاستن از بار فشارهایی بود که به واسطه مواضع ضددینی هاشم آغاجری در جامعه ایجاد شده بود.

با این سابقه‌، سؤال روزنامه جوان این بود که حضرات مجمع روحانیون چرا در جریان اغتشاشات سال گذشته که با بسترسازی فتنه گران - والبته خود عالیجنابان!- عناصر گروهک مرده منافقین و سایر مخالفین نظام اسلامی فرصت جولان دوباره در خیابان‌ها را یافتند‌، به فکر صدور بیانیه نیفتادند؟ چرا زمانی که منافقین قدیم و جدید به ساحت امام(ره) جسارت کردند و حرمت عاشورا را شکستند‌، لب باز نکردند و اگر کردند به نفع جبهه هتاک بود؟ چرا رگ غیرت آنها از آن همه جسارت به مقدسات دینی یک بار نجنبید و حداقل یک بار به دفاع از هویت خود (روحانیت) علیه ساختارشکنانی که ضد تمام اعتقادات و آموزه‌های مذهبی و انقلابی شعار دادند‌، اتخاذ موضع نکردند؟
اگر مجمع روحانیون برای این سؤالات و دیگر پرسش‌هایی از این دست پاسخی دارد‌، منطقش پیروز است و اگر ندارد که بر روی حقیقت پنجه افکندن‌، عاقبتی جز شکست ندارد.
 

دست اندرکاران این رسانه که خود را در مصونیت مطلق از مؤاخذه و پاسخگویی می‌بینند هر روز به بهانه ای یکی از پایگاه‌های اصیل انقلاب و استوانه‌های مورد اعتماد مردم را با شیوه‌های غیر‌اخلاقی و غیر‌شرعی نشانه رفته و به تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب برای بهره‌برداری‌های حقیر باندی مشغول بوده‌اند. در این میان مجمع روحانیون مبارز که از یادگارهای حضرت امام خمینی(س) و از تشکل‌های مهم و اثر گذار روحانی و انقلابی در طی سه دهه گذشته بوده است و نیز شخصیت‌های برجسته آن از جمله حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای خاتمی و حضرت آیت‌الله سید محمد خوئینی دادستان و امیرالحاج منتخب حضرت امام کراراً مورد اهانت، اتهام و تعرض قرار گرفته‌اند.


... نکته مهم و قابل تأمل این که سایت و روزنامه مذکور از این که مجمع و خصوصاً رئیس محترم شورای مرکزی مجمع حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای خاتمی دارای مواضع معتدل هستند و برای آرامش و اتحاد و همبستگی ملی تلاش می‌کنند به شدت برافروخته و عصبانی شده است گویا موجودیت و یا منافع دست اندرکاران این رسانه‌ها در تشدید اختلافات و تشنج در کشور است، همان راهی که دشمنان ملت ایران در انجام عملیات تروریستی زاهدان و کشتن صدها نفر از مردم مظلوم آن سامان برای ایجاد تفرقه و اختلافات قومی و مذهبی و نا امن کردن فضای عمومی جامعه تعقیب می‌کنند.


آنچه موجب نگارش این نوشتار گردید، پیدایش این احتمال است که عوامل سازمان منافقین با سوء استفاده از تندروی و افراط‌گری به درون برخی نهادها و دستگاه ها و رسانه‌های نظام نفوذ کرده و در صدد انتقام از امام، یاران امام و انقلاب اسلامی بر آمده باشند!... لذا ضمن هشدار نسبت به این خطر بزرگ امیدواریم قبل از این که این جریان مرموز ضربه‌های بزرگتری به نظام وارد کنند، شناسایی، افشا ورسوا گردند تا از بروز فجایع احتمالی نظیر آنچه که در سال‌های آغازین انقلاب از رهگذر نفوذ منافقین بر کشور و ملت تحمیل گردید جلوگیری به عمل آید.

بخش‌هایی از بیانیه مجمع روحانیون علیه روزنامه جوان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد