![]() | پیکار خصمانه علیه ایران در 3 دوره تاریخی | ![]() |
رویکرد تهدید نرم علیه جمهوری اسلامی ایران هر اندازه که میزان تأمین این نیازها از نهادهای غیردولتی بیش از نهادهای دولتی باشد، در مقابل میزان وفاداری مردم و نخبگان به نظام حاکم کاهش خواهد یافت. بنابراین از نگاه مقابل تا زمانی که دولت در جامعه از قدرت بسیج مسلط برخوردار باشد، روشهای براندازی سیاسی کارساز نخواهد بود. لازم به یادآوری است از آنجا که براندازی سیاسی یک فرایند اجتماعی است، بنابراین در بلندمدت و یا میان مدت به نتیجه خواهد رسید. بنابراین دولتهای دارای دشمنان پایا و قدرتمند همواره در معرض اقدامات دشمن برای ایجاد زمینههای لازم در صدد اجرای طرحهای براندازی از روشهای نوین با ترسیم استراتژی و برنامه در بلند مدت و یا میان مدت در طول زمان هستند. بر همین اساس طرح براندازی امریکا علیه ایران را میتوان در سه دوره تاریخی زیر مورد تحلیل قرار داد. - در دهه اول انقلاب، دلیل تلاش برای تغییر حکومت از سوی ایالات متحده ناشی از مواردی مانند ایده صدور انقلاب، گروگانگیری جاسوسان سفارت امریکا، مخالفت با موجودیت رژیمصهیونیستی و شکلگیری موج آزادیخواهی ناشی از انقلاب اسلامی در جهان... بود که در نهایت با تحمیل جنگ عراق علیه ایران پیگیری شد و نتیجه آن چیزی جز شکست غرب و ناکارآمدی راهکارهای نظامی نبود. - در دهه دوم انقلاب، انگیزه اصلی امریکا معطوف به موضوعاتی مانند حمایت ایران از تروریسم، مخالفت ایران با روند صلح خاورمیانه، نقض حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی بود. این ایده با طرح راهبرد «مهار دوگانه» به سمت فشارهای اقتصادی و تحریم تجاری گرایش پیدا کرد. همچنین کلید خوردن تهاجم و ناتوی فرهنگی را نیز باید در این برهه از زمان و بهدنبال ناکامی آمریکا در راهکارهای نظامی ارزیابی نمود که با تضعیف و تخریب باورها و اندیشهها بهدنبال براندازی سیاسی و یا نرم بود. - در دهه سوم انقلاب و در حال حاضر علاوه بر موارد فوقالذکر، بر روی برنامه هستهای ایران نیز تمرکز شده است؛ با این توجیه که ایران درصدد دستیابی به سلاح هستهای و به هم زدن صلح و ثبات منطقهای و جهانی است که با ساخت و پرداخته کردن پروژه ایران هراسی بهدنبال سیاست ایجاد هراس و تغییر رفتار بازیگران نظام بینالملل در قبال ایران و تضعیف و تخریب توسعه و اقتدار نظام اسلامی و ایجاد اجماع جهانی علیه ایران و براندازی سیاسی جمهوری اسلامی است. البته اندیشمندان مختلفی که در امریکا قائل به راهبرد براندازی سیاسی در نحوه تقابل امریکا با جمهوری اسلامی ایران هستند از جمله رائول مارک گرت، پاتریک کلاوسون، ریچارد آرمیتاژ،گودت باهات و مارک پالمر، مجموع نظریات آنها در خصوص پیشنهاد به دولت امریکا برای برخورد با جمهوری اسلامی ایران در قالب براندازی نرم و در راستای برنامههای زیر است: - کمک به اپوزیسیون خارج از حاکمیت و سازماندهی اقدامات آنان - پتانسیلهای واگرایی موجود در جامعه (مانند اقوام و اقلیتها) - سازمانهای غیردولتی و مردمنهاد - رسانهها و مطبوعات - نخبگان سیاسی، اجتماعی و علمی - جنبشهای اجتماعی مانند جنبش زنان، دانشجویان، کارگری، صنفی و... برهمین اساس برای واکاوی بیش از پیش این محورها که بهعنوان راهبرد و دکترین ایالات متحده آمریکا دربراندازی سیاسی و رویارویی با انقلاب اسلامی طراحی و تدوین گردیده است در مقالات بعد به بررسی هریک از این محورها خواهیم پرداخت. اما اجمالاً به تأثیرات محور اول یعنی کمک به اپوزیسیون خارج از حاکمیت اشاره خواهد شد. کمک به اپوزیسیون داخل و خارج از کشور و سازماندهی اقدامات آنان یکی از اقدامات امریکا در جهت براندازی سیاسی و یا همان براندازی نرم حکومت اسلامی، تقویت قدرت رسانهای و تبلیغاتی گروههای اپوزیسیون خارج از کشور و حتی گروههای معارض است. دراین روند مدیریت اپوزیسیون، با هدایت بیگانگان از طریق اقدامات فعالسازی و انسجام جریانات معارض شامل اپوزیسیون داخلی(کلیه گروههای فعال غیر قانونی در داخل کشور) و اپوزیسیون خارجی(اپوزیسیون خارج از حاکمیت، یعنی کسانی که دیروز درحاکمیت بودند و امروز به دلائلی بیرون رفتند) انجام میگیرد. با بررسی اجمالی سقوط دولتها، در کشورهایی که براندازی سیاسی از طریق انقلاب رنگی در آنها انجام گرفته است، این نکته روشن است که بیگانگان (آمریکا)، با استفاده از تزریق پول و تحت نفوذ قرار دادن تعدادی از تشکلهای غیر دولتی آموزش عناصری از اپوزیسیون داخلی را به منظور سقوط دولت برعهده گرفتهاند و از این طریق به هدایت و مدیریت اپوزیسیون میپردازند. در همین راستا بهرغم قرار گرفتن گروهک منافقین در فهرست تروریستها، ارتباط دولت امریکا با این گروهک قطع نشده است و آنها به برگزاری ملاقات با تعدادی از اعضای کنگره، مصاحبه با رسانهها، راهپیمایی و سخنرانی ادامه دادهاند. در سال 2002، 150 عضو کنگره در نامهای به وزارت خارجه امریکا خواستار حذف نام این سازمان از فهرست ترور شدند. در اسفند 1385 نیز سخنگوی گروهک تروریستی منافقین به دعوت کنگره امریکا در جمع نمایندگان حضور یافت و سخنرانی کرد. سخنرانان در این جلسه بر ضرورت حذف نام این گروهک از فهرست گروههای تروریستی تأکید کردند. |